- ستاره بار
- آنکه چیزی مانند ستاره فرو ریزد، ستاره بارنده، کنایه از اشک ریز، گریان
معنی ستاره بار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فروریختن چیزی از جایی به شکل فرو ریختن ستارگان، برای مثال از شاخ شکوفه ریز گویی / کرده ست فلک ستاره باران (خاقانی - ۳۴۵) ، پرستاره
منجم هیوی
منجم، اختر شناس، ستاره شناس
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
منجم، ستاره شناس
ستاره شناس، منجم
جانوری دریایی از تیرۀ خارپوستان با پنج بازو به شکل ستاره، دهانی که در بخش مرکزی جسم او قرار دارد، سطح بالای بدنش از خار های آهکی پوشیده شده و در بعضی از انواع آن تعداد بازوها بیشتر است، ستارۀ دریایی
Hotshot
звезда
Spitzenkraft
gwiazda
estrela
fuoriclasse
estrella
vedette
चमकदार
bintang
متفوّقٌ
대단한 사람
yetenekli kişi
ستارے کی طرح
آنکه سه تار نوازد
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
انواع میوه ها و سبزی های خوردنی